بیشترین مراجعهی بیماران به کلینیکهای سراسر دنیا به دلیل درد است. کسانیکه به درمان دندانهای خود اهمیت میدهند و آنها که دندانها را رها کرده و بیدندانی را میپذیرند؛ همهگان، هنگام دردِ دندان از دارو استفاده میکنند. برخی با دستور دقیق دندانپزشک خود، برخی به کمک متصدی داروخانه، و برخی با راهنمایی اطرافیان از داروهای متداول استفاده میکنند و برخی هم سراغ درمانهای خرافی و عجیب و غریب میروند. آموزشهای لازم برای کنترل درد در بسیاری از دانشگاههای دنیا جدی گرفته نمیشود(اصغری ۱۴۰۲) و عدم آگاهی از رویکردهای روانشناختی به کنترل درد باعث شده که بسیاری از کادر درمان روشهای مناسب استفاده از داروهای ضد درد را ندانند و جدی نگیرند. عدم اهمیت بیماران به استفادهی درست از داروهای ضددرد و بیاعتقادی به درمانِ ضددرد – که ناشی از فرهنگِ ضعیفِ بهداشت و درمان است – اثربخشی دارودرمانیِ درد را کاهش داده تا جاییکه همین افراد – پزشکان، کادر درمان، و بیماران – برای درمانِ درد متوسل به روشهای نادرست و استفادهی افراطی و حتی بیمورد از داروهای استروییدی – نظیر دگزامتازون – به منظور کاهش درد میشوند.
کاربرد درست داروهای ضد درد در دندانپزشکی – قبل از دسترسی به درمان مناسب و پس از آن – برای گذراندن دورانِ نقاهت است. هرچند برخی افراد برای فرار از درمان دندانپزشکی به دارو پناه میآورند و با کاهش درد تصور میکنند که بیماریشان درمان شده است؛ کاربرد داروهای ضددرد گاهی اوقات در نقشِ درمانِ اصلی است و گاهی درمانِ فرعی و کمکی. دانشِ لازم در این زمینه اثربخشی درمان را تعیین خواهد کرد. گاهی اوقات درمان اصلی – به اشتباه – درمان فرعی تلقی شده و مورد توجه لازم قرار نمیگیرد؛ بنابراین بیماری درمان نمیشود. از طرف دیگر، درمان کمکی گاهی – به اشتباه – درمان اصلی تصور شده و – با تکیه به آن – شخص از درمان اصلی محروم میشود و بازهم درمان به نتیجه نمیرسد.
شاید بهترین تقسیم بندی درمانهای ضد درد برحسب زمان درمان است؛ شامل درمان ضددرد قبل از کار، حین کار، و پس از کارِ درمانی. باید دانست که هنگام شروع درد دندان، استفاده از داروهای ضددرد درمان اصلی نیست و شاید بهتر باشد بگوییم که اصلا در این مرحله ارزش درمانی ندارند. متاسفانه اغلب افراد به درمان اصلی در این مرحله اعتقاد (چندانی) ندارند. درمان صحیح (اصلی) در این مرحله انجام رادیوگرافیهای لازم و رسیدگی مستقیم توسط دندانپزشک است؛ چون علت اکثر دردهای دندانی، پوسیدگی دندان است(گیلکی و پلازاویلگاس ۲۰۱۷- ررکد ص۴۹۱). پوسیدگی دندان یا با تحریک مستقیم و غیرمستقیم مغز دندان منجر به درد عصب (پالپی) میشود، که تخلیهی عوامی توکسیک ( پوسیدگیها و/یا محتویات التهابی مغز دندان) برای حذف درد ضروری است؛ یا با تجمع مواد غذایی بین دندانها (روی لثهی بیندندانی) باعث درد لثه میشود، که تخلیه(ی پوسیدگیها و/یا پرکردگیهای معیوب) و به خصوص تخلیهی مواد غذایی تجمع یافته زیر لثهی این ناحیه، و ترمیم موقت مناسب و ماندگار – به منظور پیشگیری از تکرار تجمع غذا – برای کاهش درد ضروری است. بدون چنین اقداماتی مصرف داروهای ضددرد – به عنوان درمان اصلی – خودفریبی است. نقش داروهای ضددرد در این مرحله (قبل از کار) برای آمادگی بیشتر برای مداخلهی دندانپزشک و کاهش دردهای حین درمان و کاهش دردهای پس از درمان است. استفاده از داروهای ضددرد همزمان با مداخلاتی مانند درمان ریشه هم یک درمان کمکی برای افزایش اثر داروهای بیحسی و برای کاهش دردهای پس از کار است. معمولا پس از انجام مداخلات تهاجمی مانند درمان ریشه یا جراحی کشیدن دندان – برای کاهش درد های پس از کار – استفاده از داروهای ضد درد ضروری است. در این مواقع استفاده از داروهای ضد درد درمان اصلی محسوب میشود و اگر کادر درمان یا بیمار به این مهم معتقد نباشند و این درمان را جدی نگیرند، مدت بهبودی از درد – پس از درمان – طولانی شده و احتمال ایجاد عوارض عصبی مرکزی و ایجاد دردهای مزمن در ناحیه بالا خواهد رفت(طاهری و سپهرمند ۲۰۲۱).
آخرین بروزرسانی در تاریخ ۴/۰۲/۰۱
بازدیدها: ۱