در ذهن انسان امروز این سوال به وجود آمده که چرا خدا دست ظالم را باز میگذارد تا ظلم کند؟ چرا خدا ظلم را نظارهگر است و چرا خدا ظالم را مجازات نمیکند. چرا خدا مجازات ظالم را به دنیای دیگر حواله میکند؟ یا اصلا چرا خدا ظلم را خلق کرده است؟ سوالاتی این چنین ذهن بشر را سخت مشغول خود کرده و حتی این ذهن نقاد را به سمت تحریف مفهوم خدا کشانده است. و بعضی به این سفسطه رو آوردند که اگر خدا اینقدر ظالم است، پس نیست؛ یعنی از این طریق به انکار خدا رسیدهاند.
روش بررسی مناسب این موضوع باید روش سقراطی باشد. به این منظور لازم است مفهوم ظلم را بسط داده و در جهت تعریف این واژه تلاش کنیم. چون کسانی که به این سفسطه میپردازند تکیهگاه بحثشان نظریه تنوع انواع داروین است، بد نیست که از همین دیدگاه وارد شویم. یعنی با تکیه بر اینکه بشر از تکامل حیوانات به وجود آمده باید مفهوم ظلم را تعریف کنیم؛ یا بهتر بگویم مفهوم عدالتِ تصوریِ موجود را در دنیای حیوانات بازیابی کنیم.
گربهسانان و کفتارها تولههای یکدیگر را میکشند؛ حتی فیلها هم بتوانند تولهی گربهسانان را میکشند، چون این تولهها وقتی بزرگ شوند بچهفیلها را میخورند.
یوزپلنگ ماده در هر بارداری تعدادی توله به دنیا میآورد. به طور متوسط از هر ۸ توله دوتا به سن بزرگسالی رسیده بقیه از بین میروند. چون دیگر گربهسانان و کفتارها و فیلها تمایل بسیار دارند که این تولهها را بکشند. ممکن است نوزاد/توله یوزپلنگ بر اثر گرسنگی تلف شود؛ مثلاً بر اثر مرگ مادرش، یا بر اثر ناتوانی مادر در شکار و… خلاصه اغلب فرزندان به سن بلوغ نمیرسند. آیا این ظلم است که خدا تماشا میکند یا طبیعت؟ اگر تمام فرزندان یوزپلنگ به سن بزرگسالی برسند چه فاجعهای خواهد شد؟ اگر تمام تولههای گربهسانان به سن بزرگسالی برسد آیا آنها قلمرو و غذا خواهند داشت؟ هرگز. دست طبیعت جمعیت آنها را تنظیم میکند. این ظلم است یا طبیعت؟ بشر که از تکامل حیوانات به وجود آمده آیا باید الگوی دیگری برای زیستن داشته باشد. اگر تمام فرزندان آدمیزاد به سن بزرگسالی نرسند، ظلم است؟
نوزاد کوسه وقتی از تخم خارج میشود شروع میکند به خوردن تخمهای مجاور، یعنی خواهر و برادران خودش. نوزادهای دیگر که پس از او به دنیا میآیند نیز در اسرع وقت توسط نوزاد قدیمیتر خورده میشوند. اگر تمام تخمهایی که کوسه ماده در فصل تخمریزی تحویل دریا داده است تبدیل به کوسه بالغ شو،ند چه خواهد شد؟ یا اقیانوسها برای این همه کوسه جا دارد؟ غذا دارد؟ خدا این صحنه را تماشا میکند. این ظلم است یا طبیعت؟ بشر که از تکامل حیوانات به وجود آمده اگر همنوعان خود را بخورد ظلم است و اگر خدا این صحنه را تماشا کند ظلم را تماشا کرده؟ دست طبیعت جعیت کوسهها را کنترل میکند به نظر نمیآید که این ظلم باشد.
در سال ۱۹۰۰ میلادی جمعیت کره زمین به ۲ میلیارد نفر نمیرسیده است. با گذشت ۱۲۵ سال جمعیت کره زمین بالغ بر ۸ میلیارد نفر شده است؛ با توجه به وقوع دو جنگ جهانی و همهگیریهای ایدزوکرونا. در سال ۲۱۰۰ جمعیت کره زمین چقدر خواهد بود؟ آیا کره زمین برای این همه انسان جا دارد؟ غذا دارد؟ جمعیت بشر چگونه کنترل میشود؟ بشر که از تکامل حیوانات به وجود آمده و بُعدِ حیوانیِ او یک میمونسان تکامل یافته است مانند، سایر جانوران حاضر است برای غذا جفت و قلمرو همنوع خود را بکشد. تکامل به واسطه لب پیشپیشانیِ مغز به بشر این امکان را داده است که پژوهش کند. چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا. بشر قادر است به کمک این لبِ تکاملیافتهی مغز نسلکشی کند و تنها جانوریست که قادر است کرهی زمین را نابود کند. آیا کرهی زمین این امکان را دارد که به تمام فرزندان بشر غذا و جا بدهد. تمام ابناء بشر از خدا توقع دارند که فرزندانشان به بزرگسالی رسیده تحصیلات عالی و غذای خوب و بهداشت داشته باشند. دوست دارند که فرزندانشان ازدواج کنند نوههایشان را ببینند و همه در سلامت و افتخار بزیند و همهی آنها دوست دارند حداقل یک بار در عمرشان جزایر قناری را ببینند. آیا چنین چیزی امکان پذیر است؟ اگر خدا نیست که نیست پس از او توقعی هم نداریم. اگر خدا هست و طبیعت را او خلق کرده و بشر را هم از تکامل طبیعت آفریده، برای گرداندن این طبیعت چه طرحی باید دراندازد. گرچه هوش بشر محصول تکامل است، ولی باهوشتر از سایر جانداران است؛ به همین دلیل نحوهی اجتماعی شدن بشر پیشرفتهتر از سایر جانوارن است. آیا الگوِیی مغایر با زندگی جانوارن امکانپذیر است؟
شاید بیندیشیم که فرایند اهلی شدن تفاوتهای بسیاری بین جامعه بشری و سایر جانوران ایجاد کرده است. تاریخ به ما ثابت میکند که رحم و مروت ابناء بشر در مورد افراد خانواده قوم قبیله و غیره کاربرد داشته؛ ولی بارها دیدهایم نزاع بین اقوام و ملل را که با چه وحشیگری برای برداشتن نسلِ جامعهی رقیب از هر آنچه در توان داشتند کوتاهی نکردند. بشر اولیه متشکل از دو گروه بزرگ بود در پی چنین نزاعها و درگیریها یکی از این گروهها نسل گروه رقیب را نابود کرد. طنز ماجرا اینجاست که ما از نسل آن گروه آدمکش هستیم که برای زنده ماندن نسل گروه رقیب – یا هم نوع خود – را نابود کرد. با توجه به الگوهای موجود در طبیعت آیا این ظلم است که خدا تماشاگرِ آن است؟
از طرف دیگر بسیار دیده یا شنیدهایم که برخی افراد برای منافع گروه رقیب از جانگذشتگی کردند. و منافع خود را به منافع دیگران ترجیح ندادند، بلکه منافع دیگران را به منافع خویش ترجیح دادند. شواهد علمی هم گزارشات محکمی از صفاتی مانند انصاف و نوعدوستی ثبت شده است که در شامپانزهها قابل ردیابی نبوده و نیست. داستان چیست؟ دُم خروس را قبول کنیم یا قسم حضرت عباس؟ آیا انسان فقط و فقط از تکامل حیوانات به وجود آمده، یا چیزی مضاف بر این محصول تکاملی است؟
آخرین بروزرسانی در تاریخ ۴/۰۲/۱۹
بازدیدها: ۱